#دفاعیه

ساخت وبلاگ

وقتی کسی اینطور مورد توجه قرار میگیرد یعنی یا خیلی خوب است یا خیلی بد‌.

و فهمیدن آن،چون فرد از نزدیکان خودمان نیست،باید از روی کسانی باشد که نقد و قضاوتش میکنند.

با احتساب اکثرهم لایعقلون و این ها هم کار راحت تر میشود‌.

حاج اقا پناهیان نه اولین مورد هجوم بودند نه اخرین‌.چندوقت پیش استاد یامین پور؛چند وقت پیش آیت الله رییسی ؛قبل ترش مدافعین حرم و و و 

من نه  تجربه ای این چنینی داشته ام نه آنقدر روح بزرگی دارم که بتوانم بفهمم آدم ها در این شرایط چه حالی دارند اما حدس میزنم آنقدری که مریدان و اطرافیان حرص میخورند خود این آدم ها نخورند.

نمیخواهم بالای منبر بروم و داستان ادم های باصبر و بی صبر در مقابل هجوم را تعریف کنم.

اما همیشه اینطور است،این ادم ها اگر واقعا حسابی باشند خودشان از خودشان دفاع نمیکنند اما مریدان هم اگر مرید واقعی باشند و باور داشته باشند راهشان حق است از آن دفاع میکنند‌.

اگر خواستید نوشته های محمد مهدی تهرانی را درباره ی حقیقت بخوانید..

+از این ها که بگذریم،شخصا با حاج اقا پناهیان ساعت ها و روزها و ماهیانی زندگی کردم.درحالیکه قبل آن،متاثر از "اکثرهم"حس بدی بهشان داشتم اما وقتی آراءشان را شنیدم مبهوت افکار و ایده هاشان شدم.نهایتا این که اگر نمیدانیم نگوییم!

محمد مهدی تهرانی:هزینه‎سازی بر سر هیچ!

پناهیان نگفته بود آقا خوشش بیاید!

از مظلوم باید دفاع کرد! ظلم هم شاخ و دم ندارد.

مجتبی عرب و محمدمهدی دادمان همان اول گفتند این نقل قول‎ها از پناهیان صحیح نیست و اصلا منظور آن بنده خدا این نبوده اما کسی به خرجش نرفت. فقط فحش و ناسزا بود که نثار پناهیان می‎کردند.

دادمان نوشته بود:«در مورد این توضیح هم که ملاک اقایان #آقاخوشش_بیاید بود شهادت می‎دهم که روایتی بسیار ناقص و جهت‎دار است. این تعبیر در جای خاصی از بحث‎ها به کار رفت. آن بزرگوار اصلا در زمانی که بحث سر انتخابِ متن برادرانی بود که الان معترضند این حرف را نزدند. منظورشان هم به روشنی این بود که در نقد ِ مثلا حوزه به جای مطلق‎گویی در انتقاد از تعابیری استفاده کنید که امید به اصلاح را نفی نکند و صحبت‎های امیدوارانه هم داشته باشید. این تعبیر را هم از آن جهت به کار بردند که با تمثیل آقا به عنوان نماد انقلاب بگویند که چطور حرف زدنی منطبق بر تفکر انقلابی‎ست (اتفاقا آن برادرانی که آن بزرگوار در نقدشان این جمله را گفتند هردو صحبت کردند.)»

عرب نیز نوشته بود:«ابدا اینطور نبود که بندگان خدا به صرف معیار خوش آمدن آقا مطالبی را حذف و اضافه کنند.»

وقتی می‎خواهی مثلا از طرف یک تشکل دانشجویی هم متنی بخوانی بین بچه‎های تشکل می‎نشینی و بحث می‎کنی که چه متنی با چه شرایطی خوانده شود بهتر است. چگونه نقدها با راهکارها عجین شود تا متنی پخته به نظر برسد و تلقی سیاه‎نمایی یا نق‎زدن‎های کودکانه از آن به وجود نیاید، چه کنیم متن امسالمان نسبت به سال‎های پیش یک گام قوی‎تر شده باشد و...

آقای پناهیان دوستان را خودی، محرم، امین و عاقل حساب کرده بود که در یک جلسه‎ی خودمانی می‎توان بر سر اینکه چگونه متنی بخوانیم با آنها گفت‎و‎گو کرد. فکر نمی‎کرد عده‎ای هستند که این‎گونه متن و محتوا را واژگونه می‎کنند و مشورت را فیلتر می‎خوانند و این‎گونه جلوه می‎دهند که رهبری دیکتاتوری است که از نقد خوشش نمی‎آید و صرفاً باید حرف‎هایی جلویش زد که آقا خوششان بیاید!

بخش‎های گزینش‎شده‎ای(!) از متن جملات آقای پناهیان را هم دوستان از همان جلسه خصوصی به رسم امانت رسانه‎ای کردند! همین جملات به خوبی فضای دلسوزانه و خودمانی گفت‎و‎گو را مشخص می‎کند. مثل یک جلسه در داخل یک تشکل دانشجویی:«(اینکه) یک کلمه بگیم مردم از اشکالات دستگاه‎ها به ستوه آمدهند، من می‎دونم آقا خوشش نمیاد چون معتقد نیست. چون مثلا ناراحت هم می‎شه. من دیدم آقا رو. توی دو تا از جلسات اساتید دانشگاه، حالا نوارهاش حتما هست. آقا معمولا وایمیستن همه صحبت‎هاشون رو بکنن. بعداً (صحبت می‎کنن.) یک جلسه آقای بحرینی مسئول نهاد دانشگاه شهید بهشتی بودن. یک جلسه بعد از دو سال دیگه آقای نقویان مسئول نهادِ بازم دانشگاه شهید بهشتی بودن. هر دو اومدن منفی به طور مبالغه‎آمیز صحبت کنن. گفتن نه آقا این‎جوری هم نیست که شما می‎گید. دقت فرمودید؟ بعد می‎خواد پخش هم بشه. می‎دونم آقا مطلق‎گویی برای مشکلات رو ناراحت می‎شن.»

بنده تمام‎قد از سخنان آقای پناهیان دفاع می‎کنم و طرح آن را نه تنها منطقی که طبیعی و لازم می‎دانم. در یک جلسه داخلی هم اگر قرار بود بحث در مورد متن مطلوب صورت بگیرد مطمئناً در خیلی از دانشگاه‎ها و حوزه‎ها عین همین دغدغه‎ها مطرح می‎شد که چه کنیم متن ما یک‎طرفه و مبالغه‎آمیز قلمداد نشود و اثرگذار باشد.

اینکه ساز و کار رد و تأیید متن‎ها چه بوده مسئله‎ای دیگر است که حوزه تهران باید در مورد آن پاسخگو باشد. اما اولاً آقای پناهیان حرفشان کاملا صحیح، منطقی و عین حق بوده. ثانیاً تجربه سخنرانی‎های تند و تیز جنبش عدالتخواه در محضر رهبر انقلاب در سال‎هایی که هنوز خیلی از دوستان نمی‎دانستند عدالتخواهی یعنی چه تا کنون نشان داده رهبری نه تنها مسئله‎شان نقد نیست بلکه خود، مطالبه و عدالتخواهی را به جنبش دانشجویی از همان سال‎ها که شعار داده می‎شد دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است یاد دادند و تشویق و تأیید کردند تا نهال جنبش دانشجویی در کشور پا گرفت. 

همه می‎خواستند جوانان انقلابی را تکه تکه کنند؛ چپ و راست! این سیدعلی بود که پای ما ایستاد. خداوکیلی غیر از این است؟!

به حکم این که یک بار در یک دیدار، مسئولین یک نهاد، خلاف رویه‎‎ی همیشگی جلوی چند متن را گرفته‎اند آن هم نه متن‎هایی که از بستر تشکل‎هایی صاحب نام برآمده باشند بلکه متن‎های فردی یک طلبه که اگر به نظرسنجی گذاشته می‎شد خود طلاب به طرح بعضی از آنها رأی نمی‎دادند، اگر باغبان پیر انقلاب و پدر عدالتخواهان را متهم کردیم و بهانه‎ی هجمه به او را به وجود آوریم، به انقلاب و باغبانش خیانت کرده‎ایم. یک منتقد باید بداند حرفش را چگونه بزند.

در این میان نسبتی دادید به دروغ به یک مؤمن! شما که لباس طلبگی به تن دارید چرا عذر نمی‎خواهید و جبران نمی‎کنید؟!

چه خواهد کرد با ما عشق..؟...
ما را در سایت چه خواهد کرد با ما عشق..؟ دنبال می کنید

برچسب : دفاعیه, نویسنده : eotagh8 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1396 ساعت: 2:34