وقتی کسی اینطور مورد توجه قرار میگیرد یعنی یا خیلی خوب است یا خیلی بد.
و فهمیدن آن،چون فرد از نزدیکان خودمان نیست،باید از روی کسانی باشد که نقد و قضاوتش میکنند.
با احتساب اکثرهم لایعقلون و این ها هم کار راحت تر میشود.
حاج اقا پناهیان نه اولین مورد هجوم بودند نه اخرین.چندوقت پیش استاد یامین پور؛چند وقت پیش آیت الله رییسی ؛قبل ترش مدافعین حرم و و و
من نه تجربه ای این چنینی داشته ام نه آنقدر روح بزرگی دارم که بتوانم بفهمم آدم ها در این شرایط چه حالی دارند اما حدس میزنم آنقدری که مریدان و اطرافیان حرص میخورند خود این آدم ها نخورند.
نمیخواهم بالای منبر بروم و داستان ادم های باصبر و بی صبر در مقابل هجوم را تعریف کنم.
اما همیشه اینطور است،این ادم ها اگر واقعا حسابی باشند خودشان از خودشان دفاع نمیکنند اما مریدان هم اگر مرید واقعی باشند و باور داشته باشند راهشان حق است از آن دفاع میکنند.
اگر خواستید نوشته های محمد مهدی تهرانی را درباره ی حقیقت بخوانید..
+از این ها که بگذریم،شخصا با حاج اقا پناهیان ساعت ها و روزها و ماهیانی زندگی کردم.درحالیکه قبل آن،متاثر از "اکثرهم"حس بدی بهشان داشتم اما وقتی آراءشان را شنیدم مبهوت افکار و ایده هاشان شدم.نهایتا این که اگر نمیدانیم نگوییم!
محمد مهدی تهرانی:هزینهسازی بر سر هیچ!
پناهیان نگفته بود آقا خوشش بیاید!
از مظلوم باید دفاع کرد! ظلم هم شاخ و دم ندارد.
مجتبی عرب و محمدمهدی دادمان همان اول گفتند این نقل قولها از پناهیان صحیح نیست و اصلا منظور آن بنده خدا این نبوده اما کسی به خرجش نرفت. فقط فحش و ناسزا بود که نثار پناهیان میکردند.
دادمان نوشته بود:«در مورد این توضیح هم که ملاک اقایان #آقاخوشش_بیاید بود شهادت میدهم که روایتی بسیار ناقص و جهتدار است. این تعبیر در جای خاصی از بحثها به کار رفت. آن بزرگوار اصلا در زمانی که بحث سر انتخابِ متن برادرانی بود که الان معترضند این حرف را نزدند. منظورشان هم به روشنی این بود که در نقد ِ مثلا حوزه به جای مطلقگویی در انتقاد از تعابیری استفاده کنید که امید به اصلاح را نفی نکند و صحبتهای امیدوارانه هم داشته باشید. این تعبیر را هم از آن جهت به کار بردند که با تمثیل آقا به عنوان نماد انقلاب بگویند که چطور حرف زدنی منطبق بر تفکر انقلابیست (اتفاقا آن برادرانی که آن بزرگوار در نقدشان این جمله را گفتند هردو صحبت کردند.)»
عرب نیز نوشته بود:«ابدا اینطور نبود که بندگان خدا به صرف معیار خوش آمدن آقا مطالبی را حذف و اضافه کنند.»
وقتی میخواهی مثلا از طرف یک تشکل دانشجویی هم متنی بخوانی بین بچههای تشکل مینشینی و بحث میکنی که چه متنی با چه شرایطی خوانده شود بهتر است. چگونه نقدها با راهکارها عجین شود تا متنی پخته به نظر برسد و تلقی سیاهنمایی یا نقزدنهای کودکانه از آن به وجود نیاید، چه کنیم متن امسالمان نسبت به سالهای پیش یک گام قویتر شده باشد و...
آقای پناهیان دوستان را خودی، محرم، امین و عاقل حساب کرده بود که در یک جلسهی خودمانی میتوان بر سر اینکه چگونه متنی بخوانیم با آنها گفتوگو کرد. فکر نمیکرد عدهای هستند که اینگونه متن و محتوا را واژگونه میکنند و مشورت را فیلتر میخوانند و اینگونه جلوه میدهند که رهبری دیکتاتوری است که از نقد خوشش نمیآید و صرفاً باید حرفهایی جلویش زد که آقا خوششان بیاید!
بخشهای گزینششدهای(!) از متن جملات آقای پناهیان را هم دوستان از همان جلسه خصوصی به رسم امانت رسانهای کردند! همین جملات به خوبی فضای دلسوزانه و خودمانی گفتوگو را مشخص میکند. مثل یک جلسه در داخل یک تشکل دانشجویی:«(اینکه) یک کلمه بگیم مردم از اشکالات دستگاهها به ستوه آمدهند، من میدونم آقا خوشش نمیاد چون معتقد نیست. چون مثلا ناراحت هم میشه. من دیدم آقا رو. توی دو تا از جلسات اساتید دانشگاه، حالا نوارهاش حتما هست. آقا معمولا وایمیستن همه صحبتهاشون رو بکنن. بعداً (صحبت میکنن.) یک جلسه آقای بحرینی مسئول نهاد دانشگاه شهید بهشتی بودن. یک جلسه بعد از دو سال دیگه آقای نقویان مسئول نهادِ بازم دانشگاه شهید بهشتی بودن. هر دو اومدن منفی به طور مبالغهآمیز صحبت کنن. گفتن نه آقا اینجوری هم نیست که شما میگید. دقت فرمودید؟ بعد میخواد پخش هم بشه. میدونم آقا مطلقگویی برای مشکلات رو ناراحت میشن.»
بنده تمامقد از سخنان آقای پناهیان دفاع میکنم و طرح آن را نه تنها منطقی که طبیعی و لازم میدانم. در یک جلسه داخلی هم اگر قرار بود بحث در مورد متن مطلوب صورت بگیرد مطمئناً در خیلی از دانشگاهها و حوزهها عین همین دغدغهها مطرح میشد که چه کنیم متن ما یکطرفه و مبالغهآمیز قلمداد نشود و اثرگذار باشد.
اینکه ساز و کار رد و تأیید متنها چه بوده مسئلهای دیگر است که حوزه تهران باید در مورد آن پاسخگو باشد. اما اولاً آقای پناهیان حرفشان کاملا صحیح، منطقی و عین حق بوده. ثانیاً تجربه سخنرانیهای تند و تیز جنبش عدالتخواه در محضر رهبر انقلاب در سالهایی که هنوز خیلی از دوستان نمیدانستند عدالتخواهی یعنی چه تا کنون نشان داده رهبری نه تنها مسئلهشان نقد نیست بلکه خود، مطالبه و عدالتخواهی را به جنبش دانشجویی از همان سالها که شعار داده میشد دشمن هاشمی دشمن پیغمبر است یاد دادند و تشویق و تأیید کردند تا نهال جنبش دانشجویی در کشور پا گرفت.
همه میخواستند جوانان انقلابی را تکه تکه کنند؛ چپ و راست! این سیدعلی بود که پای ما ایستاد. خداوکیلی غیر از این است؟!
به حکم این که یک بار در یک دیدار، مسئولین یک نهاد، خلاف رویهی همیشگی جلوی چند متن را گرفتهاند آن هم نه متنهایی که از بستر تشکلهایی صاحب نام برآمده باشند بلکه متنهای فردی یک طلبه که اگر به نظرسنجی گذاشته میشد خود طلاب به طرح بعضی از آنها رأی نمیدادند، اگر باغبان پیر انقلاب و پدر عدالتخواهان را متهم کردیم و بهانهی هجمه به او را به وجود آوریم، به انقلاب و باغبانش خیانت کردهایم. یک منتقد باید بداند حرفش را چگونه بزند.
در این میان نسبتی دادید به دروغ به یک مؤمن! شما که لباس طلبگی به تن دارید چرا عذر نمیخواهید و جبران نمیکنید؟!
چه خواهد کرد با ما عشق..؟...
ما را در سایت چه خواهد کرد با ما عشق..؟ دنبال می کنید
برچسب : دفاعیه, نویسنده : eotagh8 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1396 ساعت: 2:34