عنوان ها ترسناک از آب درآمدند، پس لطفا این پست را بی عنوان بپذیرید

ساخت وبلاگ

احساس میکنم فاخته ی درونم به جایی دور کوچ کرده. یا بزرگ شده و تغییر کرده (اصلا هم مهم نیست که فاخته ها جوجه مرغ نیستند و به آن معنا تغییر نمی‌کنند!)

دلم نمیخواهد به این فکر کنم که مرده است، اما گمان میکنم که شاید دیگر هرگز به قلب و ذهن و دستم باز نگردد و این را نمیخواهم.

فاخته را دوست دارم. بیش از هر من دیگری درون خودم. و خانه ی فاخته را، بیش از هر مامن دیگری برای خودم. 

و اگر فاخته برای همیشه برود، این خانه هم برای همیشه مسکوت میشود، این را نمیخواهم. واقعا نمیخواهم. 

چه خواهد کرد با ما عشق..؟...
ما را در سایت چه خواهد کرد با ما عشق..؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eotagh8 بازدید : 159 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 17:21