روزهای هنوز نیامده ی عزیزم..!

ساخت وبلاگ

چهار زانو نشسته و روزهاش را گره میزند.

دلش تنگ شده،برای تمام روزهای رفته،تمام روزهای هنوز نیامده.

چهارزانو نشسته و گره ی موهاش را میکشد که ببیند تا کجای شانه اش می آیند اما هنوز کوتاهند.خیلی کوتاه.

چهارزانو نشسته و برای تک تک خاطره هاش فاتحه میخواند اما روی جنازه هاشان سنگ قبر نمیگذارد.دیگر نباید پیداان کند.این اخرین دیدار است.اخرین دیدار.

چهار زانو نشسته و خسته از روزهای گذشته،روزهای قشنگ میبافد.قشنگ ترین روزهای قابل وصفش را.کاش به همین قاعده قشنگ بشوند،خنک باشند.

مثل یخ در بهشت.مثل دست های ثمین.مثل خنده های ایلیا.

نه آنقدر خنک که پهلو درد بگیرد فقط آنقدر که مورمورش شود و لب هاش را کشیده و چشم هاش را ریز کند.

فقط همین قدر.

چه خواهد کرد با ما عشق..؟...
ما را در سایت چه خواهد کرد با ما عشق..؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eotagh8 بازدید : 204 تاريخ : پنجشنبه 21 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:00