روی صندلی بوفه ی آن خراب شده نشسته،ساندویچ با طعم بغض میخورد،نامه های ونگوگ به برادرش را گوش میدهد و زیر لب با خودش میگوید:"
قیافهمون شبیه پدرزن ونگوک شده: دستان زیر چانه، با کلاه، نگاه غمآلود."...
+سخنی با اتاق:یه جوری چپ چپ به من نگا نکن که مثلا آره تو "تاق"و بستی برا همین هرشب هرشب داری اینجا پست میذاری.من اصلا یکی از دلایلم برا بستن اونجا تو بودی.تو قشنگمی تو عزیزمی.تویی که کمتر کسی میاد سراغتو دنجی و من حالم باهاش خوبه.مهربون باش با من
چه خواهد کرد با ما عشق..؟...
ما را در سایت چه خواهد کرد با ما عشق..؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : eotagh8 بازدید : 211 تاريخ : پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت: 2:26