امسال؟ سال غمهای بزرگ، دغدغههای کوچک، جیبهای خالی و آنفولانزاهای طولانی بود. امسال سال ترسیدن از گذشتن و هیچ نبودن و نشدن بود. سال کار کردن اما کاری نکردن. دلخوشی پررنگ امسال - فارغ از آنها که همیشه دلخوشی بودند و هستند - مدرسه و بچههام بودند. تنها کسانی که من را از مرگ به علت احساس بیهودگی ممتد نجات میدادند. برای سال جدید کاش بیایم و بنویسم: از «هیچی بهتر از چیز بد و متوسطه» به «تلاش عیار آدمهاست، نه دستاوردهاشون» کوچ کردم. کاش تلاشگر باشم و ادامهدهنده. به جهنم اگر هیچی هم نشدم. تلاشگر و ادامهدهنده بودن قشنگ است، ارزشمند است، متواضعانه و به دور از های و هوی است، و البته نقد است. هرچقدر هم کم. شعار امسال: بخوانیم و بنویسیم. بخوانید, ...ادامه مطلب
غریبوار،خوشا پر به هر کرانه زدن!________________________________یکبار صاحباتاق،این اتاقک بیچاره را در ۸۵۸روزگی خراب کرد.بعد از چند روز دید خیلی دوستش دارد و دلش تنگ شده،دوباره راهش انداخت.حالا هم هیچ بعید نیست روزی دوباره خرابش کند.به هر حال فکر کرد شاید لازم باشد مهمانان این را بدانند! بخوانید, ...ادامه مطلب
-چون که واژه ها حیثیت دارند و این را بار ها گفته ام.چون که واژه ها حیثیت دارند و این را بار ها گفته ام، امشب، همین چند دقیقه ی پیش، فهمیدم که وقتی حوصله میکنم و واژه های قطار شده ی کسی را -خاصه اگر طو, ...ادامه مطلب
کاش زودتر این کفش ها را بکَنم. کاش این چُنین بروم؛حتی اگر به دیوار اتاق هیچکس میخ نشوم. این یک فرار نیست.واقعا نیست., ...ادامه مطلب
در من یک امید تازه به دنیاآمده.یک امید شیرین.آنقدر دوستش دارم که دلم میخواهد اسم رویش بگذارم!فکرکنم همه همین باشند ؛روی چیزهایی که دوستشان دارند اسم میگذارند. خلاصه آنقدر لبخند در تنم شکفته که اول آبان بهار شدم.[دست هام هم گرم تر از همیشه است ثمین!], ...ادامه مطلب